سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ

ستاره غریب - ستاره غریب

میان تاریکی (دوشنبه 87/1/26 ساعت 7:31 عصر)

میان تاریکی ترا صدا کردم

سکوت بود و نسیم

که پرده را می برد

در آسمان ملول

ستاره ای می سوخت

ستاره ای می رفت

ستاره ای می مرد 

ترا صدا کردم

ترا صدا کردم

تمام هستی من

چو یک پیاله شیر

میان دستم بود

نگاه آبی ماه به شیشه ها می خورد

ترانه ای غمناک

چو دود بر می خاست

ز شهر زنجره ها

چون دود می لغزید

به روی پنجره ها 

تمام شب آنجا

میان سینه من کسی ز نومیدی نفس نفس میزد

کسی به پا می خاست کسی ترا می خواست

غمی فرو می ریخت کسی ترا می خواند

هوا چو آواری به روی او می ریخت 

درخت کوچک من

به باد عاشق بود

به باد بی سامان

کجاست خانه باد؟

کجاست خانه باد؟

 فروغ فرخزاد


  • نویسنده: ستاره غریب

  • نظرات دیگران ( )

  • مرور کن (شنبه 86/9/17 ساعت 11:15 صبح)

       

    این روزها عجیب دلتنگم انگار که از یاد برده ای بودنم را  ...

    در کدامین روز ، در کدامین ساعت و لحظه تو را گم کردم؟

    من کجا ایستاده ام ؟ به که دلبستم جز تو ؟

    خاطراتت را مرور کن ، به یاد بیاور مرا وقتی شانه به شانه ی هم دنیا را پیمودیم ، و غزل های حافظ را با صدای بلند خواندیم تا همه بشنوند که :

    راهیست راه عشق که هیچش کناره نیست

    آنجا جز آنکه جان بسپارند چاره نیست...

    مرور کن به یاد بیاور ستاره ای را که در کنج آسمان تو غریبانه به غم نشسته. ..


  • نویسنده: ستاره غریب

  • نظرات دیگران ( )

  • افسانه عشق (یکشنبه 86/9/4 ساعت 8:11 صبح)

     

     

    من پذیرفتم که عشق افسانه است

      این دل درد آشنا دیوانه است

     می روم شاید فراموشت کنم

      با فراموشی هم آغوشت کنم

     می روم از رفتن من شاد باش

     از عذاب دیدنم آزادباش

     گر چه تو تنها تر از ما می روی

      آرزو دارم ولی عاشق شوی

     آرزو دارم بفهمی درد را

    تلخی بر خوردهای سرد را

     


  • نویسنده: ستاره غریب

  • نظرات دیگران ( )

  • نو اخوان بزم صاحبدلان (شنبه 86/9/3 ساعت 6:23 صبح)

    به نام یگانه خالق هستی

    ((پیر طریقت گفت:مشرب می شناسم اما فاخوردن نمی یارم،دل تشنه،و در آرزوی قطره ای می زارم،سقایه ای مرا سیری نکند که من در طلب دریایم.به هزار چشمه و جوی گذر کردم تا بو که دریا دریابم.در آتش،غریقی دیدی؟من چنانم.در دریا تشنه ای دیدی؟من همانم.راست مانند متحیری در بیابانم.همی گویم:فریادرس که از دست بیدلی به فغانم))

     


  • نویسنده: ستاره غریب

  • نظرات دیگران ( )

  • اجازه هست... (دوشنبه 86/8/14 ساعت 7:48 صبح)

    به نام یگانه خالق هستی بخش

    (باران که می بارد ،تازه یادم می آید که چترم را بر نداشته ام،می دوم تا ته باران وخیسی ام را می خندم.باران که می باردآسمان از پرنده تهی می شود، باران که ....


     

     

    درست مثل دو چشم تو مست و هشیارم

    به چشم های خمارت قسم که تب دارم

     

    شبیه پنجره های نشسته در باران

    غم تو دارم و از بغض و گریه سرشارم

     

    کسی کجاست ببیند چگونه می شکنم

    کسی کجاست ببیند چگونه می بارم .

     

    عزیز من که چو گیسوی تو پریشانم -

    عزیز من که به هجران تو گرفتارم -

     

    اجازه هست بگویم که عاشقت هستم

    اچازه هست بگویم که دوستت دارم

    دکتر محمود اکرامی بزرگ شاعرهمدیارمان و سراینده زیبا مصرع  یاعلی گفتیم و عشق آغاز شد...)

     

     


  • نویسنده: ستاره غریب

  • نظرات دیگران ( )

  • <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    بدون شرح
    بهار را باور کن
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 0 بازدید
    بازدید دیروز: 1
    کل بازدیدها: 105217 بازدید
  •   درباره من
  • ستاره غریب - ستاره غریب
    مدیر وبلاگ : ستاره غریب[28]
    نویسندگان وبلاگ :
    ستایش
    ستایش[10]

  •   لوگوی وبلاگ من
  • ستاره غریب - ستاره غریب
  •   مطالب بایگانی شده
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من

  •   آهنگ وبلاگ من