سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
JavaScript Codes
   RSS  |   خانه |   شناسنامه |   پست الکترونیک |  پارسی بلاگ

زمستان 1386 - ستاره غریب

ع ش ق (جمعه 86/12/3 ساعت 6:8 عصر)

به نام یگانه هستی بخش

(((عاشق،بهانه نمی گیرد.

عاشق،نق نمی زند.

عاشق،در باب زندگی،سخت نمی گیرد.

عاشق،به نان خالی و ظرف پر از محبت راضی است.

***

- هاء!این را باش!عسل مرا می خواهد.کوه الماس را.همه ی کندوهای عسل دنیا را،یکجا می خواهد!به همین بچگی،دو سال در زندان ساواک بوده.می فهمی؟

- بله آقا.دو سال سخت،با شکنجه.می دانم.

- از تو خیلی سر است؛از هر لحاظ.

- می دانم.شاید برای همین هم می خواهمش.

- قدش،دو برابر توست.

اما من،خودش را می خواهم،نه قدش را.

- قدش را چطور از خودش جدا می کنی؟

- قصد جدا کردن ندارم!هلو را با هسته می خرند.اگر بخواهند هسته را جدا کنند و بخرند،خیلی زشت می شود؛اما کسی هم هلو را به خاطر هسته اش نمی خرد.

***

آذری،با آن صدای بی گذشت پرسید:عاشقش شده یی؟

گفتم:عشق نمی دانم چیست.بی تجربه ام.تازه کارم.نمی دانم اینطور خواستن،اسمش عشق است یا چیز دیگر.فقط،سخت می خواهمش.

- سخت خواستن،می تواند عشق باشد.

- گفته اند (( به شرط آنکه سخت بماند،و نرم ))...)))

به نقل از کتاب زیبای( یک عاشقانه ی آرام نوشته نادر ابراهیمی)


  • نویسنده: ستایش

  • نظرات دیگران ( )


  • لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    بدون شرح
    بهار را باور کن
    [عناوین آرشیوشده]
  •   بازدیدهای این وبلاگ
  • امروز: 1 بازدید
    بازدید دیروز: 13
    کل بازدیدها: 105095 بازدید
  •   درباره من
  • زمستان 1386 - ستاره غریب
    مدیر وبلاگ : ستاره غریب[28]
    نویسندگان وبلاگ :
    ستایش
    ستایش[10]

  •   لوگوی وبلاگ من
  • زمستان 1386 - ستاره غریب
  •   مطالب بایگانی شده
  •   اشتراک در خبرنامه
  •  

  •  لینک دوستان من

  •  لوگوی دوستان من

  •   آهنگ وبلاگ من